نویسنده وبلاگ «آزاد کنید» برایم کامنت گذاشت و وبلاگش را دیدم. وبلاگی با یک یادداشت و در مخالفت با بازداشت دکتر بوترابی که لوگویی هم طراحی کرده بود با این شعار که «بوترابی را آزاد کنید». یادداشت هم این بود:« اگر شما هم با بازداشت مهدی بوترابی (مدیرعامل پرشین بلاگ) مخالف اید، این لوگو را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید و سپس آدرس خود را در بخش نظرات بگذارید تا در لینک ها قرار گیرد.»

آیا این منطقی است که وقتی نمی دانیم بوترابی با چه اتهام و با چه منطقی دستگیر شده است، فقط شعار دهیم بوترابی را آزاد کنید؟ و آن وقت این حمایت بدون دلیل و منطق ما به جیب چه کسی واریز می شود؟ من گمان می کنم که این گونه حمایت، کاری خلاف عقل و بر اساس احساس و عادت است. گاهی ما برای اینکه از قافله عقب نمانیم، با پز مبارزه، خود را کورکورانه در صف حامیانی قرار می دهیم که نمی دانند برای چه دارند حمایت می کنند؟! و این نوع حمایت معمولاً به نفع سیاست بازانی تمام می شود که از من و شما فقط شلوغی و حمایت بی دریغ توقع دارند تا در سطوح بالا به مطامع خود برسند. آنهایی که برای من و شما کمترین ارزشی قائل نیستند و چه بسا بوترابی ها را نیز با طناب پوسیده خود به قعر چاه فرستاده اند.

درست به همین دلیل است که من از ابتدا خواهان اطلاع رسانی از طرف بازداشت کنندگان بودم و نه صرفاً آزادی! وقتی بازداشت کنندگان اتهامات وارده و دلایلشان را بگویند، آن گاه می توان در باره آن قضاوت کرد و اگر به این نتیجه رسیدیم که اتهامات بی اساس است، با منطق و شجاعت از فرد بازداشت شده دفاع خواهیم کرد.

پس حمایت کورکورانه از فردی که نمی دانیم اتهامش چیست و این اتهام وارد است یا خیر مذموم است، حتی اگر آن فرد پدر خودمان باشد. حمایت در اینجا به منظور هزینه دادن سیاسی است و الا تمام متهمان و محکومان باید مورد حمایت عاطفی و معنوی نزدیکان باشند تا بتوانند زندگی عادی خود را پی بگیرند.

نوشته شده توسط شهاب در جمعه 86/3/18 و ساعت 11:31 صبح
نظرات دیگران()